کد مطلب:36649 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:113

پیدایش این عالم و حیات در آن معلول خطا نبوده است











اصل ما به آدم بهشتی برمی گردد، ولی تقدیر آن بود (یعنی برنامه خداوند) كه آدم بهشتی از آنجا فرود آید و خاكی شود. آدم از ابتدا هم خاكی بود و نمی توانست در عالمی نامناسب با خود اقامت كند، شیطان هم از اصل آتشی و جنی بود و نمی توانست در میان ملائك بماند (كان من الجن فقسق عن امر ربه. كهف، 50) ملائك هم از اصل ملكوتی بودند و همان جا ماندند. قصه آدم و سجده نكردن شیطان، قصه تفكیك عوالم است و رفتن هر عضوی به عالم خویش و پرداختن به كار خویش. از آن پس آدم به خاك آمد و فرزندان پدید آورد و معیشت زمینی برپا نمود، شیطان هم به میان جنیان بازگشت و اصحاب و اعوان برگرفت و بجد، به كار اغوا و اضلال مشغول شد، ملائكه در آسمان ماندند و تسبیح و تقدیس خود را دنبال كردند. لذا آدمی از جای خود بیرون نشد، بلكه به جای خود بازگشت. آدمی در روی زمین اینك در خانه خویش است نه در چاه یا زندان یا در بیراهه و بیابان. بنابراین پیدایش این جهان معلول خطا یا پیامدی ناخواسته از یك گناه نبوده است.

خداوند از ابتدا ما را مسافر آفریده بود نه مقیم، ما مقیمان بهشت نبودیم تا ما را از آنجا به معصیتی برانند. بلكه ما مسافرانی بودیم كه بخشی از زندگی و عمر خود را در آنجا سپری كردیم و بخشهای دیگری را در اینجا و جاهای دیگر باید بگذرانیم. اگر ما نسبت حیات آن جهانی و این جهانی را به درستی نفهمیم، این بدفهمی در معیشت ما تاثیر قطعی به جا خواهد نهاد. كسانی كه گمان می كنند ممكن بود كه انسان به این عالم نیاید و همیشه در بهشت بماند، طبعا از بودن خود در این عالم

[صفحه 176]

ملول اند و همچنین كسانی كه اصلا خود را مسافر نمی بینند و مقوله سفر برای آنها بی معناست (یعنی ماتریالیست ها) آنها هم شیوه ی زندگی شان با كسانی كه خود را مسافر می بینند، فرق خواهد داشت.


صفحه 176.